Web Analytics Made Easy - Statcounter

موزه عبرت صداهایی آشنا می‌شنود، آه و ناله‌هایی که روزگاری از زندانیان برمی‌خواست، حالا از زبان تماشاگران نمایش "جهنم سرد" شنیده می‌شود. - اخبار فرهنگی -

به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری تسنیم، تئاتر کاربردی "جهنم سرد" به کارگردانی میلاد جباری مولانا این روزها در موزه عبرت اجرا می‌شود. این نمایش که از 16 بهمن ماه آغاز شده تا 10 اسفند ادامه خواهد داشت.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

"جهنم سرد" روایتی متفاوت از کمیته مشترک ضدخرابکاری ساواک و شکنجه‌هایی است که در این زندان علیه انقلابیون اجرا می‌شده است. در این نمایش 3 شخصیت اصلی که از شکنجه‌گران مهم ساواک در کمیته مشترک ضد خرابکاری به شمار می‌روند، حضور داشته و داستان‌هایی درباره آنان روایت می‌شود.

این نمایش در ژانر تئاتر کاربردی قرار می‌گیرد. در این نوع از نمایش، مخاطب به جای نشستن روی صندلی‌های سالن، طی فرآیندی هم‌پای بازیگران نمایش بوده و به نوعی بازیگر تئاتر محسوب می‌شود. ارتباط نزدیک با صحنه تئاتر و بازیگران نمایش در کنار استفاده لحظه‌ای از تماشاگران به عنوان بازیگر، فضایی بسیار نزدیک برای تعامل با مخاطب را به وجود می‌آورد.

جشنواره تئاتر «عروسکی تلویزیونی» فراخوان داد

پرویز ثابتی، محمدعلی شعبانی (دکتر حسینی) و ناصر نوذری (رسولی) 3 شخصیتی‌اند که در این نمایش شکنجه‌های آنان و رفتارشان با زندانیان قبل از پیروزی انقلاب به نمایش درآمده است.

محسن محمودیان نقش پرویز ثابتی را در این نمایش بازی می‌کند، اصغر داودنژاد بازیگر نقش محمدعلی شعبانی است که با عنوان مستعار آن یعنی "دکتر حسینی" ایفای نقش می‌کند و علیرضا بهجتی نیز ایفاگر نقش ناصر نوذری یا همان "رسولی" شده است. در کنار این بازیگران اصلی، جمعی از بازیگران و هنروران نیز حضور دارند که در نقش‌های زندانی سیاسی، سرباز و خانم‌های آژان بازی می‌کنند.

همزمانی اجرای این نمایش با پیدا شدن دوباره پرویز ثابتی واقعی در یکی از راهپیمایی‌ها در خارج از ایران پس از 40 سال این سوژه را خاص‌تر کرده است.

در زیر گزارشی از پشت صحنه این نمایش را می‌خوانید:

داود اصغر نژاد بازیگر نقش دکتر حسینی یکی از مهم‌ترین کاراکترهای این نمایش است. او درباره دکتر حسینی که یکی از شکنجه‌گران مشهور ساواک بوده، صحبت کرد.

- آیا واقعاً دکتر بود؟!

دکتر حسینی، اصلاً دکتر نبوده اما در ساواک به دلیل تبحری که در زدن شلاق به زندانیان داشته معروف به «دکتر» بوده است. اسم اصلی او محمدعلی شعبانی بوده و او را «دکتر حسینی» خطاب می‌کردند. او بیشتر از 4 کلاس سواد نداشته است!

او تبحر خاصی در شلاق زدن داشته است؛ یکی از جملات معروف او که خطاب به زندانیان به کار می‌برده این بوده که در ابتدای ورود به زندان از آنها می‌پرسیده: «سایز پای‌ات چند است؟» و در ادامه می‌گفته که «در این زندان، سایز پای‌ات را دو سایز بزرگتر می‌کنم!» او شلاق‌ها را به صورت منظم به کف‌پاها می‌زده است. به همین صورت، دو شلاق به یک نقطه برخورد نمی‌کرده است که درد و زجر بیشتری به همراه داشته باشد.

علاوه براین، همیشه سر کلاف‌های او لخت بوده و به همین دلیل وقتی به کف پای زندانی برخورد می‌کرده، تکه‌ای از گوشت او را می‌کنده است.

- در مورد نمایش "جهنم سرد" بگویید.

خیلی سرد است، چرا که اسمش جهنم سرد است!

تا پیش از این نمایش، به دیدن موزه عبرت هم نیامده بودم و زمانی که برای اولین بار برای ایفای نقش دکتر حسینی به اینجا آمدم، حال و هوای عجیبی مرا گرفت. در تمام پلان‌هایی که بازی می‌کنم، در نقش فرو می‌روم و به نوعی خودم را به جای او می‌گذارم. در این حالت از خود می‌پرسم که آیا واقعاً از این کار (شکنجه دادن) لذت می‌برده؟ خیلی سخت است که یک انسان را به طرز فجیعی کتک بزنید و او را زجر بدهید.

باید بگویم که جهنم سرد، واقعا سرد است!

- به نظرم اجرای این نمایش در موزه عبرت کمک کرد تا بازی‌ها به واقعیت بیشتر نزدیک شود. موافقید؟

بله موافقم.

حضور در «موزه عبرت» روی بازی‌ها خیلی تأثیرگذار بود. کارگردان نمایش، آقای مولانا نیز بر بازی بازیگران بسیار تأثیرگذار بود. شما در این موزه، مجسمه‌هایی را می‌بینید و شاید بی‌تفاوت از کنارشان عبور کنید، اما ما همه این شخصیت‌ها را زندگی کردیم.

یکی از جملات معروف دکتر حسینی که خطاب به زندانیان به کار می‌برده این بوده که در ابتدای ورود به زندان از آنها می‌پرسیده: «سایز پای‌ات چند است؟» و در ادامه می‌گفته که «در این زندان، سایز پای‌ات را دو سایز بزرگتر می‌کنم!» او شلاق‌ها را به صورت منظم به کف‌پاها می‌زده است. به همین صورت، دو شلاق به یک نقطه برخورد نمی‌کرده است که درد و زجر بیشتری به همراه داشته باشد.

 

 

 

- سرنوشت دکتر حسینی (محمدعلی شعبانی) عجیب و غریب است، درباره آن بگویید.

سرنوشت او بسیار عجیب و غریب است؛ او تنها کسی در ساواک است که خودش را می‌کشد. وقتی انقلابیون به منزل او می‌روند تا دستگیرش کنند، او به خودش شلیک می‌کند. البته از قضا در همان لحظه نمی‌‌میرد و نزدیک به 50 روز به کما می‌رود. برایم این سؤال وجود دارد که در آن لحظات به چه چیزی فکر می‌کرده است؟‌ ناله‌های زندانیان؟ به شکنجه‌هایی که می‌کرده؟ اصلاٌ آیا فرصت پیدا کرد که به کارهایش فکر کند یا خیر؟ من فکر می‌کنم یکبار مرگ برای او بسیار کم بوده است، چرا که آثار شکنجه‌ها و آزار و اذیتی که بر زندانیان وارد می‌کرده هنوز هم برقرار است.

- خاطره‌ای از اجرای نمایش دارید؟

در روزهای ابتدایی که به اینجا آمده بودم، سؤالاتی را از راهنماها می‌پرسیدم که با فضا و شخصیت‌ها بیشتر آشنا شوم. اکثر راهنماها از زندانیان سابق همین‌جا هستند. یک روز به یکی از راهنماها گفتم که من قرار است نقش «دکتر حسینی» را بازی کنم، امکانش هست درباره این شخصیت توضیحاتی به من بدهید؟ پاسخ او برایم بسیار عجیب بود؛ به من گفت: «حرفی با شما ندارم.» او حتی نمی‌خواست که من نقش آن مرد را بازی کنم و این موضوع نشان می‌داد که او چه انسان پستی بوده است.

این خاطره باعث شد که دیگر هیچ وقت از کسی در اینجا درباره این شکنجه‌گران سؤال نپرسم و خودم مطالعه کردم. متوجه شدم که آنها از یادآوری آن خاطرات ناراحت می‌شوند.

یک روز به یکی از راهنماها گفتم که من قرار است نقش «دکتر حسینی» را بازی کنم، امکانش هست درباره این شخصیت توضیحاتی به من بدهید؟ پاسخ او برایم بسیار عجیب بود؛ به من گفت: «حرفی با شما ندارم.»

 


محسن محمودیان دیگر بازیگر این نمایش است که نقش پرویز ثابتی را بازی می‌کند. چند دقیقه‌ای با او هم‌کلام شدیم.

- درباره پرویز ثابتی بگویید؛ اکثر منابع می‌گویند شخصیت عجیب و غریبی در ساواک و دربار پهلوی بوده است.

پرویز ثابتی یکی از شکنجه‌گران و از عزیزان شاه بوده است. او به دلیل حضور در عملیات‌های متعدد و در کشورهای مختلف، مدال‌های مختلفی را از محمدرضا پهلوی دریافت کرده و یکی از افراد بسیار نزدیک به شاه پهلوی به شمار می‌رفته است. نکته مهمی که باید درباره پرویز ثابتی اشاره کنم این است که او عمده آموزش‌های نظامی خود را در اسرائیل دیده است.  

از نظر شخصیتی، پرویز ثابتی به شدت «دوقطبی» بوده؛ بدین معنی که گاهی اوقات خیلی خوب بوده و در دقایقی بعد تبدیل به یک فرد ترسناک می‌شده است. اکنون هم مستحضرید که بعد از 44 سال که در سوراخ موش بوده‌، از خودش رونمایی کرده است!

اشاره کردم که پرویز ثابتی به محمدرضا پهلوی بسیار نزدیک بوده و جز معدود افرادی بوده که می‌توانسته بدون اجازه وارد اتاق خلوت شود بشود. جالب است بدانید که بسیاری از اطرافیان شاه، دلیل این نزدیکی پرویز ثابتی به محمدرضا را پاچه‌خواری‌های شدید او می‌دانستند!

- ظاهراً در شکنجه‌ها نیز بسیار قسی‌القلب بوده؟

دقیقاً.

به غیر از شکنجه‌های جسمی، شکنجه‌های روحی روانی بسیار سنگینی برای زندانیان انجام می‌داده و به این موضوع مشهور بوده است.

از نظر شخصیتی، پرویز ثابتی به شدت «دوقطبی» بوده؛ بدین معنی که گاهی اوقات خیلی خوب بوده و در دقایقی بعد تبدیل به یک فرد ترسناک می‌شده است.

 


- چرا اسم نمایش "جهنم سرد" انتخاب شد؟

اسم این نمایش به نوعی به ساختار عجیب و غریب زندان برمی‌گردد؛ همانطور که می‌دانید این زندان به نوعی طراحی شده که در تابستان به شدت گرم است و در زمستان به شدت سرد است. وقتی مخاطب با ما درگیر می‌شود و نمایش را همراهی می‌کند، به خوبی این سردی عجیب و غریب را درک می‌کند.

- طبیعی است که وقتی نقش پرویز ثابتی را در این نمایش بازی می‌کنید، در نقش فرو می‌رود. در آن لحظات به چه چیزی فکر می‌کنید؟

برای رسیدن به نقش پرویز ثابتی، زجر بسیاری کشیدم. او یک آدم دو قطبی بود و من نمی‌دانستم بیشتر کدام حالت او را باید بازی کنم؟ تحقیق بسیاری کردم تا به این نقش برسم. جالب است بدانید وقتی به جای او بازی می‌کنم تا ساعت‌ها از خودم متنفر می‌شوم و به خانه می‌روم تا خودم را ریکاوری کنم!

من نمی‌توانم خیلی از حرف‌ها و کارهایی که او می‌کرده است را مقابل دوربین بگویم. او تعرضات بسیار زیادی به زندانیان داشته و جنگ‌های روانی متعددی را اجرا می‌کرده است. فراموش نکنید که او تکنیک‌هایی که در اسرائیل یاد گرفته است را روی هم وطنان خود اجرا می‌کرده است. اینها واقعا برای من دردآور بود.

اسم این نمایش به نوعی به ساختار عجیب و غریب زندان برمی‌گردد؛ همانطور که می‌دانید این زندان به نوعی طراحی شده که در تابستان به شدت گرم است و در زمستان به شدت سرد است.

 


برای مثال، یکی از بدترین شکنجه‌های او این بوده که مادر یا خواهر زندانی را دستگیر می‌کرده، او را پشت درب سلول زندان می‌برده تا با هم حرف بزنند. سپس خطاب به زندانی می‌گفته یا اسم دوستانت بگو یا ممکن است هزاران اتفاق برای خواهر و مادرت رخ بدهد.

یکی دیگر از شکنجه‌های او این بوده که پتوی سربازی را فیتیله می‌کرده، ناخن زندانی را بلند می‌کرده و آن را زیر ناخن او می‌گذاشته و آتشش می‌زده است. کشیدن دندان بدون سِری نیز از دیگر شکنجه‌های او بوده است. با این حال، عمده تمرکز او روی شکنجه خانم‌ها بوده است. جالب است بدانید آرش (فریدون توانگری) که یکی از شکنجه‌گران مشهور ساواک بوده، بیشترین آمار تعرضات به بانوان سیاسی آن زمان را داشته است.

- وقتی مخاطب نمایش را می‌بیند، به شما چه می‌گوید؟

همانطور که می‌دانید حال و هوای تئاتر کمی دوقطبی شده است؛ عده‌ای دوست دارند بروند و عده‌ای دیگر می‌گویند تئاتر را تحریم بکنید. تعجب می‌کنم که تعدادی از مخاطبان ما کسانی‌اند که اعتقاد چندانی به حجاب ندارند. خیلی از آنان زمانی که وارد نمایش می‌شوند، شلوغ می‌کنند و سعی در برهم زدن نمایش می‌کنند، اما در انتها چشم‌های گریان‌شان را می‌بینیم و این مقدار از تأثیرپذیری برای من بسیار سخت است.

- سخن پایانی؟

من فکر می‌کنم تحریم تئاتر، سینماها و جشنواره‌ها هیچ اثری به جز تیشه زدن به هنر ندارد. به نظرم باید به یک همبستگی برسیم و تئاتر را حمایت کنیم.

یکی از بدترین شکنجه‌های او این بوده که مادر یا خواهر زندانی را دستگیر می‌کرده، او را پشت درب سلول زندان می‌برده تا با هم حرف بزنند. سپس خطاب به زندانی می‌گفته یا اسم دوستانت بگو یا ممکن است هزاران اتفاق برای خواهر و مادرت رخ بدهد.

 


علیرضا بهجتی در نقش ناصر نوذری بازی می‌کند که با اسم مستعارش در ساواک یعنی "رسولی" شناخته می‌شود.

- ناصر نوذری هم یکی از شکنجه گران کمیته مشترک ضد خرابکاری بوده؛ در مورد او توضیحاتی بدهید.

رسولی یکی از شکنجه‌گرانی است که عمده فعالیت او بازی با روان زندانیان بوده است. یکی از معروف‌ترین شکنجه‌های او که در نمایش نیز گوشه‌هایی از آن را به تصویر کشیده‌ایم، این بوده که چادر نماز مادر زندانی را می‌آورده و با نمایش آن به زندانی سعی می‌کرده او را وادار به حرف زدن کند.

- حال و هوای "جهنم سرد" چگونه است؟!

نمایش «جهنم سرد» تلاش دارد گوشه‌هایی از واقعیت رخ داده در کمیته مشترک ضد خرابکاری ساواک را به نمایش بگذارد. جالب است بدانید زمانی که مخاطبان این نمایش را تماشا می‌کنند، می‌توانم نفرت را در چشمان‌شان ببینم و چه بسا بارها حرف‌هایی را از سمت آنان شنیده‌ایم.

میلاد جباری مولانا کارگردان و تهیه‌کننده نمایش "جهنم سرد" است. او که شاخه تئاتر کاربردی را دنبال می‌کند، پیشتر نیز نمایش‌هایی با سوژه پهلوی را اجرا کرده است. با او درباره تئاتر کاربردی و نمایش "جهنم سرد" صحبت کردیم.

- درباره تئاتر کاربردی بفرمایید؛ این شاخه از نمایش چگونه اجرا می‌شود؟

در تئاتر کاربردی عملاً تماشاگر نداریم و همه بازیگراند. به عبارت دیگر، برخلاف تئاتر صحنه که تماشاگر دخالتی در نمایش ندارد و فضای ایجاد شده توسط کارگردان را تجربه می‌کند، در تئاتر کاربردی، تماشاگر دخالت دارد.

 


تئاتر کاربردی، تئاتر مرسومی در دنیا است اما تا به امروز در ایران کار جدی و منسجمی برای آن انجام نشده است. نمی‌خواهم بگویم که تاکنون هیچ کاری انجام نشده، اما این کارها پراکنده و بدون انسجام خاصی بوده است.

از سال 1394 پژوهشی درباره تاریخ پهلوی انجام دادیم و به این نتیجه رسیدیم که برای بیان اتفاقات آن دوره، هیچ راهی به جز تئاتر کاربردی وجود ندارد. من در ابنیه‌های دیگری نیز کار کرده‌ و پژوهش دارالفنون، حمام فین و کاخ گلستان را تمام کرده‌ام. به نظرم برای نمایش اتفاقاتی که در آن مکان‌‌ها رخ داده، راهی به جز نمایش کاربردی وجود ندارد.

از سال 1394 پژوهشی درباره تاریخ پهلوی انجام دادیم و به این نتیجه رسیدیم که برای بیان اتفاقات آن دوره، هیچ راهی به جز تئاتر کاربردی وجود ندارد.

 


در تئاتر کاربردی عملاً تماشاگر نداریم و همه بازیگراند. به عبارت دیگر، برخلاف تئاتر صحنه که تماشاگر دخالتی در نمایش ندارد و فضای ایجاد شده توسط کارگردان را تجربه می‌کند، در تئاتر کاربردی، تماشاگر دخالت دارد. در نمایش «جهنم سرد» دیدید که مخاطب چشم‌بند زد و می‌توانست در هرجایی از نمایش ورود کند. البته خیلی‌ها ورود نمی‌کنند، اما شب‌هایی را هم داشته‌ام که یک بازیگر تئاتری آمده و تلاش کرده داستان را تغییر بدهد. فرآیند، او را مجبور کرده که روند را ادامه بدهد و تسلیم نمایش شود.

- همزمانی اجرای این نمایش با پیدا شدن دوباره پرویز ثابتی در خارج از ایران پس از دهه‌ها، اتفاقی است؟

دقت داشته باشید هرجا که اسمی از شکنجه در این دو زندان (زندان قصر و کمیته مشترک ضد خرابکاری) دیده می‌شود، اسم پرویز ثابتی به چشم می‌خورد. حداقل اینکه سیاست‌گذاری او به چشم می‌خورد. من یکی از سخنرانی‌های او را از تصاویر آرشیوی دیده‌ام که می‌گوید: "همه جا آدم داریم. آدم‌های ما حتی نانوا و کارگرند." بنابراین او به هر شکلی می‌خواهد دستگیر و تفتیش عقاید بکند.

او در سیستم امنیتی پهلوی یک سیاست‌گذار مهم است؛ چگونه می‌توان او را نادیده گرفت؟‌ من هیچ وقت باور نکردم که او پنهان شده باشد و یا مرده باشد. هر زمان  که از این اتاق رد می‌شدم و مجسمه او را می‌دیدم، خطاب به او می‌گفتم: "تو کارهایی کرده‌ای و آثاری را از خودت به جای گذاشته‌ای که از اذهان فراموش نخواهی شد!" چرا که هنوز افرادی نظیر عزت‌شاهی‌ها هستند و نمی‌توان آنها را نادیده گرفت.

من معتقدم پرویز ثابتی در این سال‌ها اذیت شده است! دنیا دار مکافات است. این روزها ظاهری خندان از او را می‌بینیم اما مگر می‌شود که این همه ارواح آدم‌های اینجا که مظلومانه جانشان را از دست دادند، گریبان‌ او را نگرفته باشد؟ به ظاهر خندان او نگاه نکنید، خیلی ضعیف‌تر از این حرف‌هاست که در یک راهپیمایی دیده شود و تمام. فکر می‌کنم که او یکی از افرادی است که در محضر خداوند برای اتفاقاتی که در اینجا رقم زده، باید پاسخگو باشد. باور کنید من یک دهم اذیت و آزاری که در اینجا علیه زندانیان اتفاق افتاده است را نتوانستم نشان بدهم.

معتقدم پرویز ثابتی در این سال‌ها اذیت شده است! دنیا دار مکافات است. این روزها ظاهری خندان از او را می‌بینیم اما مگر می‌شود که این همه ارواح آدم‌های اینجا که مظلومانه جانشان را از دست دادند، گریبان‌ او را نگرفته باشد؟

 

 

به نظرم آدم‌هایی که در اینجا شکنجه شدند، جزءمظلوم‌ترین افراد تاریخ معاصر ما هستند. دلیلش این است که هر روز برای شهدای دفاع مقدس یادواره و مراسم می‌گیریم و یادشان را گرامی می‌داریم، اما به شهدای انقلاب به اندازه آنها نپرداختیم. من فکر می‌کنم که به شهدای انقلاب کمتر توجه کردیم و از آرمان‌ها و اهدافشان کمتر سخن گفتیم. به نظرم وظیفه اکنون مدیران فرهنگی این است که اهداف انقلاب را بیان کند و تبیین کند چرا انقلاب اسلامی به وقوع پیوست؟‌

تئاتر کاربردی «جهنم سرد» یک کلاس تمام عیار تاریخ معاصر است. تئاتر کاربردی یک ساختار است و در اروپا با همین ساختار سبک زندگی‌شان در دهه‌های گذشته را نشان می‌دهند. آنها با همین کار نسل جدیدشان را تربیت می‌کنند.

- می‌شد کاراکترهای دیگری را اضافه کرد؟‌

می‌توانستیم شخصیت‌های دیگری را اضافه کنیم، اما هر نمایش یک ظرفیتی دارد. برای مثال، من در ساختار نمایش «زمان در حبس قصر» شخصیت رسولی را بسیار پررنگ‌تر داشتم و یا شخصیت دیگری به نام «سروان احمدی» را داشتم که یکی از افراد مشهور در زندان قصر است. فکر می‌کنم این نمایش ظرفیت بیشتری برای اضافه کردن کاراکترهای جدید نداشت.

- خاطره‌ای از مخاطبان در حین تماشای نمایش دارید؟

استقبال مردم از این نمایش بسیار خوب بود.

بگذارید یک ماجرایی را برای شما تعریف کنم؛ سال 1394، اجرای من به انتخابات مجلس برخورد کرد و نمایش خیلی دیده نشد. بسیار سرخورده شده بودم و بعد از آن یکسال کار نکردم. اواخر سال 1395، کاری درباره شهید محسن وزوایی به ذهنم رسید و با خود گفتم بهتر است وارد نمایش صحنه‌ای بشوم و از تئاتر کاربردی فاصله بگیرم. به تالار وحدت رفتم و نمایش «رویای شب دهم اردیبهشت» را روی صحنه بردم. در آنجا بود که فهمیدم چیزی فراتر از صحنه را می‌خواهم و دوست ندارم خودم را در چارچوب صحنه محدود کنم.

سال 1397، آقای نادر برهانی‌مرند دبیر جشنواره فجر شد؛ به من زنگ زد و گفت: «یه کاری داشتی، آن را به جشنواره بیاور!» در پاسخ به او گفتم: "شما بخش نمایش کاربردی را ندارید، کجا می‌خواهید آن را قرار بدهید؟ در نهایت و بعد از صحبت‌هایی که داشتیم، به بخش دیگرگونه‌های اجرایی رسیدم که به جشنواره فجر اضافه شد." سال اول یکی دو کار در این بخش حضور داشتند و اصلاً رقابتی وجود نداشت. سال 98 نیز همین بود، چرا که تئاتر کاربردی نیاز به آموزش دارد. من به شما می‌گویم که تئاتر کاربردی علمی‌ترین شاخه تئاتر در دنیا است، اما ما متأسفانه در کشورمان نه تألیفی در این زمینه داریم و نه رشته‌ای در این زمینه تدریس می‌شود.

فکر می‌کنم خواست خدا و آن تماس آقای برهانی مرند باعث شد که من دوباره به تئاتر کاربردی برگردم. سال 98، «کمیته مشترک» را داشتم، سال 99 نمایش «دموکراسی سفارشی» را روی صحنه بردم و امسال نیز تئاتر «جهنم سرد» را ساختم.

اجرای نمایش کاربردی سختی‌های خاص خود را در حین تولید دارد، چرا که تمام عوامل باید در یک میدان گسترده از صحنه لحظه به لحظه حضور داشته باشند و مراقب باشند تا هرگونه اختلالی را برطرف کنند.

حمیده خلدی مدیر تولید این نمایش درباره سختی‌های کار در تئاتر کاربردی گفت: در تئاتر کاربردی باید لحظه به لحظه انتظار اتفاقات ناگهانی را داشته باشید و برهمین اساس باید تلاش کنید که این فضا را مدیریت کنید. به ویژه در شرایطی که با پلان‌های مختلف در مکان‌های مختلف روبه‌رو هستید. در نمایش جهنم سرد، 7-8 پلان داریم که در طبقات مختلف، کریدور، حیاط و ... اجرا می‌شود. مدیریت تولید در صحنه چنین تئاتری بسیار سخت است.

او درباره نمایش "جهنم سرد" نیز بیان داشت: همانطور که می‌دانید این مکان به گونه‌ای ساخته شده که دمای آن در فصول مختلف، 4-5 درجه‌ با دمای بیرونی فاصله دارد. ما 30 بازیگر داریم که ممکن است در هوای سرد زمستانی سرما بخورند و باید حواسمان به این موضوع باشد. دقت داشته باشید که صحنه پایانی در حیاط اجرا می‌شود، آنهم در شرایطی که سرمای زمستانی در اوج است و بازیگران با لباس بسیار نازکی در صحنه حضور دارند.

در هفته‌های گذشته روزی را داشتیم که برف سنگینی در تهران می‌بارید. به آقای مولانا گفتم که امشب، بچه‌ها از حوض رد نشوند، اما پاسخ دادند که مخاطب برای دیدن صحنه واقعی آمده و باید برای او ارزش و احترام قائل باشیم. برهمین اساس، بازیگران از حوض پر از برفی عبور کردند، آنهم در شرایطی که پاهایشان لخت بود، اما جالب است بدانید که آقای جباری بعد از پایان نمایش و در شرایطی که به عنوان کارگردان معرفی شد، خودش داخل حوض ایستاد و نزدیک به 5 دقیقه با مخاطبان رودرو حرف زد. اگر می‌گویم این جهنم سرد بود، به همین دلیل است.

انتهای پیام/

منبع: تسنیم

کلیدواژه: پرویز ثابتی رضا پهلوی رضاخان پهلوی محمدرضا پهلوی تئاتر نمایش تئاتر کاربردی جالب است بدانید محمدعلی شعبانی پرویز ثابتی خطاب به زندانی شکنجه های او اجرا می شود عجیب و غریب دکتر حسینی فکر می کنم موزه عبرت بازی کنم جهنم سرد شکنجه ها

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.tasnimnews.com دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «تسنیم» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۷۲۲۹۰۹۹ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

بزرگداشت اکبر زنجان پور و دو جای خالی

حمید سمندریان که با شوق فراوان نظاره‌گر کار دانشجویان خود بود، استعداد و توانمندی این دانشجو را کشف کرد و اول بار در نمایش «نگاهی از پل» با او همکاری کرد. اکبر زنجان‌پور در این نمایش به عنوان استعدادی درخشان ظاهر شد و این اولین گام‌های او در جاده موفقیت بود.

به گزارش ایسنا، این خاطره به دهه ۵۰ بازمی‌گردد و حالا دانشجوی سابق قرار است همزمان با زادروز استاد خود و در مراسمی که کانون کارگردانان خانه تئاتر برگزار می‌کند، تقدیر شود.

دانشجوی سابق اما سال‌هاست که خانه‌نشین است و شرایط را برای به صحنه بردن اثری تازه، مناسب نمی‌داند.

هرچند نسل جدید تماشاگران تئاتر نتوانسته‌اند هنرنمایی زنجان‎پور را روی صحنه ببینند، اما قدیمی‌های تئاتر نمی‌توانند حضور تاثیرگذار و استعداد شگرف او را در نمایش‌های «نگاهی از پل» و «ملاقات بانوی سالخورده» فراموش کنند

شاید اولین بازی حرفه‌ای او در تئاتر در نمایش «نگاهی از پل» بود که در کنار سوسن‌فرخ نیا به عنوان یکی دیگری از دانشجویان مستعد دانشکده هنرهای زیبا درخشید و بار دوم بود که خود را به عنوان استعدادی غیرقابل انکار اثبات کرد؛ در نمایش «ملاقات بانوی سالخورده» نوشته فردریش دورنمات و کار حمید سمندریان. او در آن نمایش نقش آالفرد ایل را بازی کرد که یکی از کارکترهای مهم نمایشی است و تفاوت سنی زیادی با آن داشت.

به انگیزه این تجلیل و به یاد حمید سمندریان، بخشی از صحبت‌های او را درباره زنجان‌پور مرور می‌کنیم:

«زنجان‌پور بسیار قابل قبول و باورپذیر بازی کرد. هرچند که آالفرد ایل از سن او دور بود ولی او نقش را به خوبی درک کرد. من استعداد زنجان ‌پور را در کلاس‌های دانشگاه شناختم. زمانی که شاگرد من بود، او را در اجراهای دانشگاهی دیده بودم و هیجان‌ها و انرژی‌های او را می‌شناختم. همان طور که در «نگاهی از پل» قدرت و انرژی خود را به نمایش گذاشت، در «ملاقات بانوی سالخورده» نیز به درونیات و عمق آلفرد ایل پی برد. دو نقش متفاوت و با بازی فراموش‌نشدنی زنجان‌پور. من برای رسیدن او به آلفرد ایل هیچ گونه درگیری نداشتم. زنجان‌پور به شدت خودش را متمرکز کرده بود تا به نقش برسد و آن طوری که من می‌خواهم بازی کند. او هم در بیرون و هم در درون به نقش رسید و خودش را هماهنگ کرد و به روح لحظه به لحظه نقش مسلط شد.

اما بخت با تماشاگران دهه هشتاد هم همراه بود تا یک بازی به یادماندنی دیگر از زنجان‌پور ببینند؛ در نمایش «شب هزار و یکم» به نویسندگی و کارگردانی بهرام بیضایی. نمایشی که در تالار چهارسو مجموعه تئاتر شهر روی صحنه رفت و در سه اپیزود گوناگون، نگاهی تازه به هزار و یک شب داشت. زنجان‌پور با همراهی مژده شمسایی و ستاره اسکندری در اپیزود دوم این نمایش بازی کرد تا برای تماشاگران نسل‌های بعدی تئاتر نیز خاطره زیبای دیگری از بازی‌های خود بسازد.

حالا این بزرگداشت همزمان با زادروز استاد او در خانه هنرمندان ایران، روز یکشنبه ۹ اردیبهشت ماه برپا می‌شود. حمید سمندریان، استاد او سال‌هاست که از دنیا رفته و بهرام بیضایی نیز به دلیل دوری از وطن، نخواهد توانست در این برنامه شرکت کند و این بزرگداشت با دو جای خالی همراه می‌شود.

بزرگداشت زنجان‌پور به کوشش کانون کارگردانان خانه تئاتر ایران، ساعت ۱۷ روز یکشنبه ۹ اردیبهشت ماه در تالار استاد جلیل شهناز خانه هنرمندان ایران برگزار می‌شود.

انتهای پیام

    

دیگر خبرها

  • حمایت ساواک از حسینیه ارشاد؟!
  • اجرای آثار جشنواره تئاتر ایثار در شهر‌های استان گلستان
  • پرهام خاکزاد با «بیرون پشت در» به تئاترشهر می‌آید
  • «بیرون پشت در» را در تئاتر شهر ببینید!
  • نمایش و نقد فیلم‌تئاتر «شهر آفتاب مهتاب» در سینماتک خانه هنرمندان
  • آیا ادعای سید حسین نصر درباره‌ی همکاری شریعتی با ساواک حقیقت دارد؟
  • پای «توقف اتانازی» به رادیو نمایش باز شد
  • دلش برای «آسید کاظم» پر می‌کشید
  • پای «توقف اتانازی» به رادیونمایش باز شد
  • بزرگداشت اکبر زنجان پور و دو جای خالی